ایلیا ایلیا ، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

شیرین شیطون پرحرف

کیو کیو بنگ بنگ

امروز پنجشنبه ست. نمیدونم چرا امروز اینقدر خسته بود. معمولا صبحها قبل از اینکه برم سراغش برای بیدار کردن خودش بیدار میشه ولی امروز خسته تر از اونی بود که فکرش رو میکردم، حتی وقتی که شیشه چایی رو بهش دادم بدون اینکه چشماش رو باز کنه اونو خورد. ولی وقتی بهش گفتم امروز پنجشنبه ست و ایلیا میتونه یکی از اسباب بازیهاش رو با خودش به مهد ببره برق خوشحالی خواب رو از چشماش پروند و هوشیار و سر حال شد. اولین انتخابش عروسک آقای هالک بود، حتی اونو توی کوله مهدش هم گذاشت، ولی بعد پشیمون شد و بجای آقای هالک، هفت تیرش رو برد. میخواست اعظم جون رو امروز کیو کیو کنه . ضمنا امروز با ساحل و مامانش با هم توی آسانسور بودیم و وقتی که رسیدیم مهد ایلیا و ساحل دست...
15 آبان 1390

کنسرو اورانیوم اونم از نوع غنی شده

نمیدونم دیشب این نیم وجبی کنسرو اورانیوم خورده بود که اینقدر انرژی داشت. خسته نمیشد از بالا و پایین پریدن. طفلک بابا محمود و عزیز که میخواستن برنامه تلویزیون رو ببینن و حضرت آقا گیر داده بود شعر "پاییزه و پاییزه" رو بخونه اون هم چندین و چند بار پشت سر هم و با صدای بلند ...
15 آبان 1390

یادآوری گذشته

خیلی سخته که بخوام تمام این سه سال رو به ذهنم بیارم و بنویسم واسه همین از همین دیشب شروع میکنم. البته بعدا گریزی هم به قبلها هم خواهم زد ولی فعلا از دیشب شروع میکنم. مامان ایلیا دیروز آندوسکوپی داشت و عصر اصلا حالش خوب نبود واسه همین من ایلیا رو بردم بیرون تا مامانش استراحت کنه. با هم رفتیم کلوپ پاندا. دفعه قبلی که رفته بودیم موقع برگشتن خیلی اذیت کرد و آخرش هم با گریه از اونجا اومد بیرون واسه همین بهش گفتیم که دیگه نمیبریمت شهربازی ولی خوب معمولا بابا مامانا در اینجور تهدیدها زیاد جدی نیستن و ما هم از این قاعده مستثنا نیستیم. البته قبل از اینکه بریم کلی براش خط و نشون کشیدم که دفعه قبل اینجوری بودی و به این شرط میبرمت که اونجوری نباشی و .....
15 آبان 1390

به نام یزدان پاک

امروز ١٠ آبان ١٣٩٠ من برای اولین بار با این سایت آشنا شدم و تصمیم گرفتم که ازش استفاده کنم. دقیقا ٣ سال و ٢١ روز پیش ساعت هفت و پنجاه دقیقه صبح به دنیا اومد. ...
15 آبان 1390